A girl from tomorrow(part10)

ات:چه شرطی
تئودور:شما هم بامن خودمونی صحبت کنیم
ات:قبوله تئودور
تئودور:قبوله ات
ات:فردا میام زمین تمرین گارد سلطنتی
تئودور:همه چیز رو برات فراهم میکنم
ادمین :تئودور موهای ات رو توی دستاش میگیره و میبوسه
تهیونگ:ات مگه قرار نبود بری توی سالن
ادمین :ات و تئودور به محض اینکه تهیونگ رو میبینن تعظیم میکنن
ات:سرورم تو راه برگشت با تئودور مواجه شدم اوهوم و اینکه فردا قرار برم محل تمرینات سرباز های گارد سلطنتی 
تهیونگ:تئودور  وسایل منم بیار به منطقه تمرین گارد سلطنتی  فردا منم توی تمرین شرکت میکنم
تئودور:چشم سرورم 
تئودور:احساس کردم ات سردشه چون سر شونه هاش بیرون بود پس بهش گفتم
تئودور:ات هوا سرده بیا بیریم تو
ات:باشه تئودور بیا بریم
ات:پس عالیجناب منو تئودور از حضورتون مرخص میشیم
تهیونگ:باشه میتونید برید
ویوی تهیونگ
تهیونگ: امشب قرار بود بریم مهمونی سالانه خانواده برکن  ات شبیه فرشته ها شده بود اون موهای سفیدش رو گوجه ای کرده بود و چتری های خشگل رو روی پیشونیش ریخته بو یه لباس جذب بلند که پایین هاش گشاد تر بود پوشیده بود سر شون هاش تا چاک سینه اش باز بود و یک و ترکیب سبز آبی و مشکی که لباسش داشت کاملا با رنگ مو هاش تطابق داشت و پارچه سفید خزی که دور بازو هاش انداخته بود تیر خلاص رو زد . مطمئنم که هیچ کسی کثل من خوش شانس نیست که همچین عروسی گیرش بیاد .وارد مراسم شدیم همه چشم ها به روی ما بود مخصوصا ات ،ات داشت زیادی جلب توجه میکرد دلم میخواست چشم های تک تک اون مرد هایی که خیره شده بودن به چاک سینه هاش رو در بیارم  میخواستم اولین رقص ات مال من باشه ولی او تئودور عوضی اولین رقص ات رو از کن گرفت .
دیدگاه ها (۰)

A girl from tomorrow(part 9)

A girl from tomorrow(part 4)

A girl from tomorrow(part 8)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط